معنی ده شهاب - جستجوی لغت در جدول جو

ده شهاب

لغت نامه دهخدا

(چَ شَ)

مؤلف مرآت البلدان نویسد: یکی از قرای بلوکات مضافات بندر بوشهر است. (از مرآت البلدان ج 4 ص 261). در فرهنگ جغرافیایی آمده است: دهی از دهستان حیات داود بخش گناوۀ شهرستان بوشهر که در 2 هزارگزی شمال گناوه واقع است. جلگه و گرمسیر است و 200 تن سکنه دارد. آبش از چاه. محصولش غلات و خرما. شغل اهالی زراعت و راهش اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)

لغت نامه دهخدا

ده سراب

(دِهْ سَ)

دهی است از دهستان ارادان بخش گرمسار شهرستان دماوند. واقع در 9هزارگزی شمال خاور گرمسار. آب آن از حبله رود تأمین می شود. دارای 420 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)

لغت نامه دهخدا

ده کهان

(دِهْ کَ)

دهی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت. واقع در 5700هزارگزی جنوب باختری کهنوج. سکنۀ آن 1500 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)

لغت نامه دهخدا

ده تراب

(دِهْ تُ)

دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 5هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان. دارای 400 تن سکنه است. آب آن از رود خانه مارون تأمین می شود. ساکنین از طایفۀ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)

لغت نامه دهخدا

ده شهیک

(دِهْ شَ)

دهی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم. واقع در 32هزارگزی جنوب خاوری فهرج. سکنۀ آن 180 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)

لغت نامه دهخدا

ده شعیب

(دِهْ شُ عَ)

دهی است از دهستان سبلوئیۀ بخش زرند شهرستان کرمان. واقع در سی هزارگزی جنوب زرند. سکنۀ آن 103 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)

لغت نامه دهخدا

ده شیب

(دِهْ)

دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند. واقع در 5هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. دارای 220 تن سکنه می باشد. آب آن از قنات تأمین می شود. مزرعۀ بیوک سدید جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)

لغت نامه دهخدا

به شتاب

بتعجیل وبزودی

فرهنگ لغت هوشیار

معنی ده شهاب - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما